حسرت های بیهوده

یه جایی واسه حسرت خوردن تا جونمون درآد

حسرت های بیهوده

یه جایی واسه حسرت خوردن تا جونمون درآد

قایم باشک

به رسم بازی های بچه گانه خوش بودیم و به هیچ چیز فکر نمی کردیم جز لذت حال ... حتی به اینده هم لحظه نگاه نمی کردیم

یک روز تو گفتی بیا قایم باشک بازی کنیم ...

من هم مثل همیشه پذیرفتم ... ولی افسوس که این بار تو کلک زدی ..

هنوز من چشم نگذاشته بودم که تو رفتی و برای همیشه پنهان شدی ...

سال هاست که به یاد روزهای بچگی به دنبالت هستم ...

افسوس ... افسوس ... افسوس که می دانم هیچوقت نمی آیی

--------------------------

این متنو از بابک دزدیم ... امروز واسم آف گذاشته بود

یه کمی عوضش کردم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
alone13 جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.alone13.persianblog.com

مهدی جان اولا تبریک میگم واسه وبلاگت دوما واست آرزوی موفقیت میکنم تو همه کارت بعدیشم کپی کلیه مطالب وبلاگ من واسه تو آزاد هستش اینو نوشتم همه بازدید کنندها بدونند من با آقا مهدی از این حرفا نداریم :d

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد