حسرت های بیهوده
یه جایی واسه حسرت خوردن تا جونمون درآدحسرت های بیهوده
یه جایی واسه حسرت خوردن تا جونمون درآدجدیدترین یادداشتها
همه- خانه و زندگی جدید من
- دیوانه را محبت آرام میکند ...
- مرگ، وعده ای که فراموش می کنیم
- موفق شدم
- تلخ و شیرین
- حسرت های بیهوده
- سگ
- وحشی
- مرغ وحشی
- زندگی نامه
- دنیای من
- مرگ - این حقیقت دردناک برای بازماندگان
- کیش و مات شدم ! ولی نه تو این شطرنج!
- کاش دیروز فرشته می دیدمتو امروز شیطان ...
- وقتی مجنون به لیلی رسید
- نقدی به یک شعر ....
- به امید یار
- یاد ایامی ...
- دسته بندی آدمها
- کوچه
- قایم باشک
- چی شد که این شد ؟
بایگانی
- شهریور 1389 1
- فروردین 1389 1
- اسفند 1388 1
- آبان 1388 1
- شهریور 1388 1
- مرداد 1388 1
- اردیبهشت 1388 4
- فروردین 1388 1
- اسفند 1387 1
- آبان 1386 1
- خرداد 1386 1
- بهمن 1385 1
- آبان 1385 2
- مهر 1385 5
آمار : 33945 بازدید
Powered by Blogsky
تو به من سنگ زدی
من نرمیدم
نگسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم ....
.....................................................
با این حرفت خیلی موافقم و کاملا درک میکنم.
احمقیم دیگه ، نه ؟
نه کامنتدونی من سانسور نداره. وردپرس گاهی قاط میزنه کامنت ها رو نمیگیره.
یک سیستم آنتی-اسپم مسخره هم داره که به میل خودش بعضی از کامنت ها رو اسپم فرض میکنه و فقط با تایید صاحب وبلاگ نمایش داده میشه.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خاست مشکل نشیند
تو می گفتی وفاداری محبت را خریداری ولی دیدم نبودی
تو گفتی آن حبیبم من که بر دردت طبیبم من ولی دیدم نبودی...
نظر شما در پست اخیر باران بانو نظر من رو هم جلب کرد!
دل چو رنجید از کسی خرسند دادن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند دادن مشکل است
همه با یار خوشند و ما به غم یار خوشیم
کار سختی است ولی ما به همین کار خوشیم
....
این مال شعر نوایی نوایی بود نه؟ همون که بیژن بیژنی خونده
آخی من خیلی شعرش رو دوست دارم.
اینو ببین:
http://www.youtube.com/watch?v=yy6OAwHPY5E
سلام
ما وبلاگ گروهی داریم و پستی که شما گفتین پستی بود که من پابلیش کرده بودم گویا!